دیانادیانا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
مایامایا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

ديانا و مایا فرشته كوچولوهاي مامان و بابا

تولدت مبارک عشقم

  امروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز  جدید می‌سراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربان‌ترینم در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود ای مهربان‌ترین روزهای زندگی هر روز شاد باد عزیزم تولدت مبارک       ...
19 آذر 1393

دیاناجون یکساله شد

  دیانای عزیزم امروز بهترین روز زندگی مامان و باباس سال گذشته در این روز زیبای پاییزی برای من و بابا یه اتفاق خیلی زیبا افتاد و برامون قشنگترین خاطره رو به جای گذاشت ما در این روز باارزشترین هدیه رو از خدا گرفتیم امروز روز تولد فرشته کوچولوی مامان و بابا دیانای عزیزمونه الان که این مطلبو مینویسم تمام خاطرات اون روز تو یادم مرور میشه یادمه که وقتی تورو آوردن که مامانی ببینه تو اون حالت  نیمه بیهوشی چشمامو به زور فشار میدادم که خوب نگات کنم و اون صورت قشنگتو ببینم و زیبایی اون لحظه رو هیچوقت با هیچ کلامی نمیتونم توصیف کنم عزیزم یک ساله شدی و من و بابایی روزای خوب و قشنگیرو در کنارت گذروندیم و هر روز وابستگی و دلبستگیم...
19 آذر 1393

توانایی های دیانا جون تا یکسالگی

    دیانای عزیزم تا دو روز دیگه یک ساله میشی فرشته کوچولوی مامان و بابا دوستت داریم لغاتی که دیانا عسلی تا الان یاد گرفته و تکرار میکنه: این لغتهارو خودت میگی : بابا بابایی ماما دد ب ب یعنی به به باب یعنی آب دس یعنی دست با یعنی پا من نه  بای بای اااو: الو مو  میو صدای گربه امم یعنی عمه دا یعنی دالی بیید یعنی وحید بق یعنی برق اه * درد تاب بع بع صدای ببعی ببعی ماما صدای گاو جیز داغ بر یعنی برداشتن بیب بیب این لغتهارو وقتی مامانی میگه تو هم تکرار میکنی : چشم بله  بفرما بو یعنی برو کارهایی که تا الان انجام میدی: دستمال برمیداری گردگیری میکنی حولتو برم...
17 آذر 1393

اولین بیماری دیانا جون

            شنبه  93/8/24 وقتی صبح از خواب بیدار شدیم دیدم دیانا جونم بدنش داغه و تب شدیدی داره زودی نوبت گرفتیم برای دکتر عصری وقتی وارد مطب شدیم دیدیم خیلی شلوغه و همه بچه ها سرماخوردن.ماهم فکر کردیم دیانا داره سرما میخوره و هنوز علائمی غیراز تب نداشت آقای دکتر گفت این یه تب ویروسیه تا یکشنبه شب داروهایی که آقای دکتر تجویز کرده بودو دیانا جون مصرف کرد ولی هیچ فایده ای نداشت و تب دیانا تا 39/5 بالا رفت و از ترس سریع دیانارو بردیم بیمارستان کسری و اونجا هم گفتن تب ویروسیه و یه آموکسی کلاو به داروهاش اضافه کردن بعد متوجه شدیم که این تب تا 4-5 روز ادامه داره و اسمش تب رزوئلا هست و بچه های 6ما...
8 آذر 1393
1